نیمروز پنجشنبه بیست و دوم ماه اوت, گورستان مانت گراوات شهر بریزبین محل برگزاری مراسم بی سابقه ای بود, مراسمی که به منظور به خاکسپاری" فراز" هنرمند ایران دوست برگزار شده بود. در این برنامه به یادمادنی, که فارغ از تکرار سنت های زنگ زده و خالی از بیان کلمات بی محتوا و کسل کننده بود, همنوازان فراز به هنرنمایی پرداختند و در فضای همیشه سرد نیایشگاه گورستان شوری برپا کردند, همانگونه که فراز خواسته بود. هر چند که ظروف حلوا و خرما و دسته های گل در هر گوشه ای دیده میشدند اما سیاه پوشان در اقلیت بودند, و این را هم به سفارش هنرمندی که با سرعت و نابهنگام از میان رفته بود.
فراز از جمله مهاجرانی بود که هیچ خویشاوندی در استرالیا نداشت, اما بدرقه پر جمعیت او نشان داد که تنها و بیکس نبود, مراسمی که در میان ساعات اداری و در فاصله ای دور از مرکز شهر برگزار میشد. کسی برای انجام رسوم متداول و یا بر اساس بده و بستان های اجتماعی به آرامگاه نیامده بود, ویژگی هایی که این گردهمایی را با صفا و نیز بی نظیر میکرد.
تصنیف ها و نغمه ها را خوب انتخاب کرده بودند و با گرمی و صمیمیت هم اجرا کردند, بخصوص "چی بگم" مرضیه را.