شهسوارِ دانش
امشب غمی است در دل
آن شهسوارِ دانش
ناگه فتاده بر گِل
ای دختِ خوبِ ایران
جهل از تو گشت
ویران
زاهد ذلیل و حیران
ظلمِ ولی ترا خَست
آن دین
فروشِ سر مست
مِهر و خرد در او هست؟
میهن چنین نماند
مام وطن نساید
فرزندِ نخبه زاید
شامِ سیه سر آید