تمام فکر من حفظِ نظام است
همه حرفِ دگر صوت و کلام است
ندارم
با کسی مِهری و عَهدی
به میلِ خود خورم هر چیزِ گَندی
شِگردِ کار من کِذب است و حیله
نباشم لحظه ای
فارغ ز کینه
اگر خوفی بود از جورِ جُفتک
ندانم
حرکتی بهتر ز پُشتک
بسازم قصه ها از صدر اسلام
مگر سودی برم از گورِ برجام
بگویم از حَسَن و از حُسنِ سازش
شوم چون خواجگان سرگرمِ مالش
چو جیبم پُر شود از سکهِ زر
دوباره می شوم شیطان پر شَر
کُنم گردی به پا در خاکِ لبنان
به حوثی می دَهَم من خرجِ میدان
اگر دستم
رسد بر بمب برتر
رَوَد آوازه ام
تا ماه و اختر
مگو با من تو از اهدافِ ملی
که من در مرکز و باقی طفیلی
طبیب من بود آن نوحه خوانی
که گوید مدحِ من با هر زبانی
مُریدانم همان جیم سه تایی
کز ایشان سر نزد گاهی خطایی
نبیند
روزِ خوش در زندگانی
کسی تا می کنم موشک پرانی
بُرون کُن از سَرَت فکرِ رهایی