گلشن ِ آرزوها
چون صبح دمد, گلشن ِ این خانه ببینی
داغ ِ سیهی بر دل هر لاله نبینی
بر گِرد گلان گردش پروانه ببینی
از چرخش تیغی تو دگر سایه نبینی
در پرتو آن مهر دو صد هاله ببینی
در شبنم ِ پاکی تو رخ ِ ژاله نبینی
هم ناز و گل ِ ناز به گلخانه ببینی
در باد خزان هم دگر آواره نبینی
رقصی ز شقایق به بر باد ببینی
در بستر هر آب تو خونابه نبینی
بر طرف چمن نرگس فرزانه ببینی
در هر سبدی صد گل افسرده نبینی
چون شب گذرد, رخصت این خانه ببینی
نوری بدل ِ عاقل و فرزانه ببینی
بند و گرهی بر دهن و نامه نبینی
هرگز اثر از غربت ِ آواره نبینی
رنگ سیهی بر تن و بر جامه نبینی
بر هر گذری خسته و آزرده نبینی
No comments:
Post a Comment