Wednesday, March 28, 2012

سایه ِ جنگ

تا بر سر ِ ما  سلطنت ِ حیله  و رنگ است


فریاد  ِ کسان از ستم  و سایه جنگ است


در عهد ِ سیاهی که  سخن را نتوان گفت


پرسش  ز بشر, پاسخ  ز مسلسل, ز تفنگ  است


هر کس که کند شکوه  از این دوره ِ بیداد


نامش بنشانند به لوحی که سنگ است


هر جا که ستم هست دگر راحت ِ کس نیست


یاری به ستمگر نکند دوست که ننگ است


هر دوش بنوشم قدحی از می ِ امید


تا محو شود از دل و جان هر چه شرنگ است


پیوسته کِشم بال ز صد پیله ِ اندوه


هر چند که تن در قفسی تیره و تنگ است


در شام سرایم غزل و شعر و ترانه


از شوق سحر کامدنش سال نهنگ است

Thursday, March 15, 2012

رفسنجانی معجونی از خبرگی, بی بصیرتی و قدرت تشخیص و البته سر سبد خواص


آنچه که خودی های نظام در مورد آقای رفسنجانی میگویند و اعمال می کنند بهترین وسیله  برای توصیف و معرفی موجود ناقص الخلقه جمهوری اسلامی است.
رهبر جمهوری اسلامی روزی او را رفیق و همراه پنجاه ساله خود می خواند و رزوی او را بی بصیرت و فریب خورده و فتنه گر. کارگزاران او هم با اشاره ای, بدترین توهین ها و اتهام ها را علیه او و فرد فرد خانواده اش بر زبان آورده و چماقدار به سراغ آنها می فرستند و ریاست خبرگان و دانشگاه آزاد را از چنگش خارج میکنند. پسرش چمدان ها را می بندد و از ترس جان, به فرنگ فرار میکند و دخترش را به زندان محکوم می کنند و حتی به نوه هایش هم در فرودگاه گیر میدهند. رییس جمهوری منتصب هم که در مناظره انتخاباتی, آبرویی برای اونگذاشت و پس از آن هم همواره تهدید کرده است که دست به افشاگری بیشتر در مورد فساد مالی و اشراف گری او خواهد زد. پدر عروس نظام هم, کتاب های درسی را مرور کرده و هرجا اسم رفسنجانی را دیده به سطل آشغال پرتاب کرده است. فرماندهان نظامی و امنیتی هم هرگاه که بندشان را بکشند علیه او حرکات نمایشی انجام میدهند و نفس کش می طلبند. گاهی هم سایت رسمی او را از کار می اندازند و زمانی هم علیه ش نوحه خوانی میکنند.
با همه این سوابق, رهبر فرزانه همه را غافل گیر کرده و باری دیگر او را در راس دستگاهی قرار داد که بر اساس اسمش, بالاترین مرجع تشخیص کل نظام است.
پرسش اساسی این است که اگر آقای هاشمی بی بصیرت است و توانایی آن را نداشته که فرزندانی درستکار و شریف تحویل جامعه دهد, چگونه می تواند مصلحت نظام را تشخیص دهد؟
اگرآقای هاشمی به سبب ساه لوحی, فریب توطئه گران را خورده و با آنها همراه شده و همچنان بر موضع فتنه جویانه ش ایستاده, چه تضمینی وجود دارد که این کار زشت را تکرار نکند؟
البته  مورد آقای رفسنجانی تنها نمونه ای نیست که جمع اضداد را در جمهوری اسلامی به نمایش میگذارد, فرزند آقای محسن رضایی هم نمونه گویای دیگری است که جانش را هم در همین تضاد های ویرانگر از دست داد. آقای مهدی خزعلی هم در همین لیست می گنجد.
هنوز آن مجلس ختمی را فراموش نکرده ام که روضه خوان برای سلامتی نایب رهبر دعا میکرد و برخی از ریش داران سیاه پوش, سه بار صلوات می فرستادند بی خبر از آنکه در پشت ستون های شبستان مسجد, ماموران رهبر منتظر پایان مراسم بودند تا عکس های آقای منتظری را پایین بکشند.
میدانیم که در شرایطی و در برخی از کشورها, دولت های ائتلافی بر سر کار میایند و حتی در دولت های غیر ائتلافی هم اختلاف عقیده و سلیقه وجود دارد ولی هرگز ندیده ایم که مقامات ارشد دولتی با همکاران خود چنین کنند.
براستی که این رفتارهای غیر معقول,  بهترین نشانگر تضاد های ذاتی جمهوری اسلامی  و نیز تلاطم های فکری و توهم  رهبر آن است. تنها در چنین حکومتی است که فردی چون آقای احمدی نژاد می تواند از میان آن همه فیلترهای عقیدتی و نظارتی عبور کند و در بالاترین مقام اجرایی کشور, کارهایی بکند و حرف هایی بزند که برای ملتی  جز زیان و شرم حاصلی نداشته باشند.

Thursday, March 8, 2012

گلشن ِ آرزوها - به یاد پروانه, هاله, صانع, نرگس و همه عزیزان



گلشن ِ آرزوها
چون صبح دمد, گلشن ِ این خانه ببینی
داغ ِ سیهی بر دل هر لاله نبینی
بر گِرد گلان گردش پروانه ببینی
از چرخش تیغی تو دگر سایه نبینی
در پرتو آن مهر دو صد هاله ببینی
در شبنم ِ پاکی تو رخ ِ ژاله نبینی
هم ناز و گل ِ ناز به گلخانه ببینی
در باد خزان هم دگر آواره نبینی
رقصی ز شقایق به بر باد ببینی
در بستر هر آب تو خونابه نبینی
بر طرف چمن  نرگس فرزانه ببینی
در هر سبدی صد گل افسرده نبینی

چون شب گذرد, رخصت این خانه ببینی
 نوری بدل  ِ عاقل و فرزانه ببینی
بند و گرهی بر دهن  و نامه نبینی
هرگز اثر از غربت  ِ آواره نبینی
رنگ سیهی بر تن و بر جامه نبینی
بر هر گذری خسته و آزرده نبینی

Wednesday, February 29, 2012

سرو ِ ستوده - به پاس ایستادگی خانم نسرین ستوده در برابر بیداد

سرو ِ ستوده
هر کس که کند یاد از آن سرو ِ ستوده
از چشم ِ بدان  راحت ِ صد  خواب ربوده
 دوری ز کسان سخت و گران است
او جان ِ گران را زچه و بهر که سوده؟
پیمود رهی سخت, ز دلبند به یک بند
تا مهر ِ عدالت نرود  از دل ِ توده
ببستند دهان ها, شکستند قلمها
تا بانگ  ِ حقیقت نشود گاه شنوده
روزان بشود تار چو دوده

این است گمان من و هم مردم کوچه
کان پاک منش را گنهی نیز نبوده
ما نیک بدانیم که آن, حکم ِ که  بوده
پیوسته بگوییم که انصاف نبوده

از هیبت هر شیر که در بند غنوده
روبه صفتانند پریشان و خموده
دلخوش به همان لاف که مداح سروده

Monday, February 27, 2012

شاهکارهای اصغری و اکبری برای مردم ایران

این را اصغر تقدیم کرد
هر دو زردند ولی‌ یکیش بو هم داره
این را هم اکبر تحمیل کرد

Friday, February 24, 2012

چرا درین گلستان, ساکن شده زمستان؟

چرا باشه زمسون , حاکم باغ ایرون؟
اتل, متل, توتوله , مام وطن ملوله
نه حال داره, نه احوال , نه عایدی  ز اموال
هر چند که او صبوره , پیرتر  ز سلم و توره
خبر داره ز یونان ,  قشون کشی به ایران
دیده هجوم  ِ چنگیز ,  و هر سپاه  ِ خونریز
قصه نفت و مرداد  ,  هر دم کند از آن یاد
اما کنون دلخوره ,  دلش ز ما هم پره
نه دلخوشه ز شیخا ,  نه از نگاه به نرخا
او میدونه که ملا  , نیومده  ز بالا
گفته حکیم  ِ دانا ,  کی پایینه؟ کی بالا؟
نقش کسی تو ماه نیس ,  نه از پری, نه ابلیس
اینا همش خرافه  ,  یکی  چرند می بافه
شیخه میگه با هیبت  ,  صیغه دوای شهوت
آدم کشی چه آسون ,  خون میدهی یا تاوون؟
فرو کنن به تن سیخ ,  ننگی برای تاریخ
پول می خورن  ز بانکی ,  یواش می شن یه یانکی
ازین بلا تو ایرون ,  مام وطن دلش خون
میگه چرا بس جوون  , اسیر شده به افیون؟
چرا باشه زمسون ,  حاکم  ِ باغ  ِ ایرون؟
شادی نبینه چشمش  ,  ناله  و آه  تو گوشش
صد بار گفته به رندون  ,  منال ز چرخ  ِ گردون
چه بود قیام بابک؟    یه پاسخی  به یک تک
اگه کنین  نظاره  ,  هر سال دریغ ز پاره
تا نکنین یه کاری ,  حاکم کنه سواری
این وطنی که مامه  ,  منتظر قیامه


Friday, February 17, 2012

این رهبره بی پرواس, بی رگ تر از مقواس

 روز دیگه بهاره, هر بن جوونه داره
این رهبره بی پرواس, بی رگ تر از مقواس
بی باک و هم جسوره, هر شب پای پاسوره
زه میکشه از کمون, عین حباب ز قلیون
بی ترس و بی محاباس, بنای صد تا بنداس
به شرق و غرب می تازه, به هاله ش می نازه
سر میکشه به هرمز, بعد میکوبه رو ترمز
با نرخ ارز می جنگه, پس از مانور تنگه
با رهزنا شریکه, با قافله رفیقه
با جنتی هم صداس, دشمن هر چیِ  نداس
با روس و چین مهربون, بنده و خرد و زبون
عاشق مدح و بزمه, در جمع ِ دزد و گزمه
دلبند ِ رنگ سبزه, از اسمش م میلرزه
شغل دیگه ش ناخداس, ولی میگه با خداس
زورق اون چه نابه , تا دکلش تو آبه
همسفرش یه یزدی, پارو زنش هم نقدی
شیخه  که نزدیک  نرفت, چونکه  نبود گاز و نفت
فیروز  و جا میذاره, جای نهنگ نداره
کی میشه راهی بشه؟ همسفر  ِ کوسه دریا بشه
روی زمین که رعناس, نوبت ِ آب و دریاس
هر چند که آبش شوره, بهتر ز خاک گوره
گر شمره مهره تسبیح را , سعد کنون ست, چرا؟
باد موافق نوزد بیش از این, شیر ِ دمشقی بدهد اسب و زین
عین همون امامه, کار اینم تمامه
آنگه که شد ناقلا, با خبر از آن بلا
امروز و فردا نکرد, این پا و اون پا نکرد
جام رو گرفت مقوا, عین یه دیس حلوا
سر بکشید بی چونه, اون دلقک ِ دیوونه
نوبت تو گذشته, بگم شمار کشته؟
در چشم ما چو خاری, بد تر زِ بند داری
امشب بپر تو قایق, بزن بچاک نالایق
روز دیگه بهاره, هر بن جوونه داره


Wednesday, February 15, 2012

شب ِ ظلمت نگون بادا - به یاد هاله و ژاله و همه جان باختگان

به یاد هاله و ژاله و همه جان باختگان
شب ِ ظلمت نگون بادا
تو ای رهبر, شه ِ سرما
همی دزدی  ز دل گرما
کجا بردی تو رای ِ ما؟
بشد  قیرین ترا سیما

ز بس داری سر ِ دعوا
روی  ناگه به هر ماوا
کنی ظلمی تو بی پروا
شود ناله ز تو آوا

چه باشد در سرت سودا؟
خبر داری تو از فردا؟
بسی  رفته از آن یلدا
شب ِ ظلمت نگون بادا

در این دشت ِ پر از ناله
ز خون ِ آن نکو هاله
بروید صد  گل  ِ لاله
کنار خانه ِ ژاله

بخواند مرغک ِ خوشخوان
به هر سروی , به هر ایوان
نه در غزه, نه در لبنان
به هر کنجی از این ایران
مهران رفیعی
بیست و پنجم بهمن ماه نود


Tuesday, February 14, 2012

ای فقهای حوزه, از دم شدین رفوزه



ای فقهای حوزه
ای فقهای حوزه
از دم  شدین رفوزه
افضل تون  در ربود
آرای  ما,  هر چه بود
اونی که حیا نداره
هر روز گلی میکاره
بهشت تون جفا بود؟
قول خدا خطا بود؟
 قیمت نفت گرونه
سید خودش میدونه
سفره  ما رو نبین
ترسم بشی شرمگین
وضع  شما که خوبه!  
سرخ و سفید و فربه
زیر دشکی میرسه؟
از نفت و گاز و پسه؟
مرغ و پلو میاره؟
فراش اون اداره؟
نرخ  سکوت چقدره؟
در ین زمون و دوره؟
با ارز و زر می گیرین؟
یا راه و رسم  دیرین؟
نرخ شتر گرونه
همینو کنین بهونه
چقدر میدین به لبنان؟
از پول و نفت ِ  ایران
چقدر میره به غزه؟
بگو ! دلت نلرزه
لغزنده یی چو ماسه
لیسنده ای ز کاسه
وقت حساب میرسه
مو بکشن ز ماسه

شعری بمناسبت بیست و پنجم بهمن ماه - شه ِ سرما

شه ِ سرما
تو ای رهبر, شه ِ سرما
چرا بردی تو رای ِ ما؟
نشد قیرین ترا سیما؟ 

شوی ناگه به هر ماوا
کنی ظلمی تو بی پروا
ز بس داری سر ِ دعوا

چه باشد در سرت سودا؟
خبر داری تو از فردا؟
بدان ! رفته شب ِ یلدا

بروید صد  گل  ِ لاله
در این دشت ِ پر از ناله
ز خون ِ آن نکو هاله

همی خواند همان خوشخوان
به هر سرو  و به هر ایوان
به هر کنجی از این ایران

Sunday, February 12, 2012

تاملی در مورد پناهجویان از راه رسیده و نرسیده ایرانی در استرالیا

بدنبال وخامت اوضاع سیاسی در جمهوری اسلامی و پیامدهای ِ تلخ اقتصادی و اجتماعی آن, نام استرالیا بعنوان گریزگاهی رویایی در ذهن بسیاری از هموطنان آسیب دیده مان نقش بسته است, بطوریکه  در یکی دو ساله اخیر کمتر ماهی است که مطلبی  ِ آزار دهنده  در مورد پناهجویان ایرانی نشنویم.
خبر ها همه سیاه اند و غم انگیز, یا در مورد غرق شدن قایقی از کار افتاده که بیشتر از ظرفیتش مسافر داشته  و در نیمه راه همه پناهجویان را به کام مرگ فرستاده, و یا برخورد کشتی های مستهلک ماهی گیری با صخره های ساحلی استرالیا و  روی دادن فجایع گریزناپذیر.
چه زیبا بود اگر مشکلات پناهجویان  به همین جا ختم می شدند و دروازه های بهشت زمینی بر روی جان بدر بردگان به آسانی باز می گشتند, اما واقعیت چنین نیست , گویی لازم است که  این درماندگان دردها و رنج های دیگری را هم تجربه کنند.
خوشبخت ترین آنها, کسانی هستند که همه اعضای خانواده  با هم و به سلامتی به ساحل نجات پا گذاشته اند, اما این گروه فقط اقلیت کوچکی از تازه واردان را تشکیل میدهند و اکثریت شان همچنان دل نگران ِ همسران و یا فرزندان به جا مانده,  می باشند.
گرفتن اجازه اقامت و کار در استرالیا برای پناهجویانی که از راه های آبی میرسند از مهمترین مشکلاتی است که قوانین موجود در سر راه آنان قرار میدهند و بنظر میرسد که به علت افزایش تعداد متقاضیان, شمار  این نوع سختگیری ها سیر صعودی گرفته اند.
علاوه بر این مشکلات, هر روزه خبرهای تکان دهنده ای از بد رفتاری ماموران حکومتی جمهوری اسلامی با بستگان پناهجویان بگوش آنها  میرسد و حتی نمونه هایی از گروگان گیری و مصادره اموال.
شکی نیست که در مورد مادرانی که همسر و فرزندانی در ایران دارند, فشار این سختی ها بسی سنگین تر و تحمل ناپذیر تر می باشد.
و فراموش نکنیم همه چالش های فرهنگی,  مذهبی و اقلیمی که برای هر مهاجری در سرزمین های نو وجود دارد و ترکیب آنها برای بسیاری از مهاجران قانونی هم تحمل ناپذیر می نماید.

Friday, February 10, 2012

تا انقلاب مهدی, منقل ادامه داره, شیره و آیس نداره

..اولش قرار بود که اوضاع مملکت را روبراه کنن و وقتی که برای همه خونه مجانی ساختن و  آب و برق را هم مفت و مجانی کردن و 
خرج دوا و درمون همه را هم دادن, انقلاب شون را صادر بکنن و تموم دنیا را پر از عدل و داد . اینکه از اول دروغ میگفتن و یا بعدا بفکر حقه بازی افتادن هنوز مورد بحث و گفتگوست ولی خدا وکیلی  در مورد صادرات به وعده شون عمل کردن و هر روزه موارد بیشتری از آن پدیدار میشه
همین هفته قبل بود که پلیس مالزی تعداد زیادی از زنان و دختران تن فروش ایرانی را دستگیر و به مبدا صادراتی برگرداند
هر ماهه هم که جمعی از پناهجویان صادراتی طعمه موج های خروشان شرق جاوه می شوند
 همین دیروز هم پلیس استرالیا یک محموله صادراتی ایران را توقیف کرد و از میان کارتن های آب میوه مقادیر زیادی هرویین و یخ بیرون کشید گویا به ارزش بیست و پنج میلیون دلار
پس توجه می فرمایید که صادرات همچنان و در هر شرایطی ادامه دارد
و تا این حکومت ادامه دارد هیچ منقلی بی نصیب نخواهد ماند حتی در نیمکره جنوبی

رکورد دیگری برای خامنه ای, کشف محموله مواد مخدر به ارزش بیست و پنج میلیون دلار در استرالیا

پلیس استرالیا امروز از میان آب میوه های صادراتی ایرانی مقادیر زیادی هرویین و سایر مواد مخدر بیرون کشید و یک فرد ایرانی را دستگیر کرد تا به لیست افتخارات رهبر فرزانه اضافه شود
لیستی که در آن موارد غرورآفرین زیرین دیده می شوند
فرار شتابدار مغزها
افزایش زتان تن فروش ایرانی در عشرتکده های خارج از کشور
افزایش بی سابقه پناهجویان ایرانی
افزایش تعداد تلفات پناهجویان در مسیر سفر های غیر قانونی
افزایش تعداد ورزشکاران متقلب در مسابقات بین المللی

Thursday, February 9, 2012

مثلث اسم های بی مسما - افتخاری, لطفی و رشیدی

آقای داوود رشیدی با شرکت در جشنواره سینمایی زجر نام خود را آلوده کرد, او که  شاهد بستن خانه سینما و اهانت به هنر و هنرمندان بود شایسته نبود که در چنین ضیافت ننگ آلودی شرکت کند
مگر نشنیده و نخوانده بود که همکارانش را هرزه و فاسد نامیده بودند؟
مگر داستان لشکر کشی شبانه به خانه بهمن پناهی را فراموش کرده بود؟
از خود نپرسیده بود که چرا برخی از فیلم ها قبادی و مهرجویی و رسول اف و دیگران اجازه نمایش نیافته اند؟
چرا واکنش های مردمی  در برابر کرنش های زننده علیرضا افتخاری و یاوه گویی های محمدرضا لطفی را دست کم گرفته بود؟
آیا شرکت کردن و اعتبار بخشیدن به ضیافت ِ حاکمی خونریز نشان رشادت است؟
آقای رشیدی, لحظه ای بیندیشید و علت محبوبیت هنرمندانی از قبیل شجریان و پناهی را  از خود بپرسید
 آقای رشیدی, در این فرصت کوتاه باقیمانده از مردم پوزش بخواهید و به جمع و قلبشان باز گردید

Friday, January 27, 2012

فرمانده بسیج : بخاطر نامه التماس آمیز آمریکا اجازه دادیم نیروی نظامی آمریکا در منطقه تردد کند


رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: اقدام اروپاییها مبنی بر تحریم نفتی ایران را بسیار خوب و در جهت منافع کشور ارزیابی می کنیم.
 
به گزارش جهان به نقل از واحد مرکزی خبر محمدرضا نقدی در حاشیه یادواره  عبدالله میثمی در جمع خبرنگاران افزود: امریکاییها و اروپاییها در حال ژست گرفتن هستند اما واقعیت ان است که انها بسیار ضعیف تر از ان هستند که بخواهند مشکلی برای ملت ایران ایجاد کنند.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین افزود: اقتصاد بدون نفت یکی از راهبردهای جمهوری اسلامی ایران است و اگر بخواهیم در سال جهاد اقتصادی همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند به شکل جهاد گونه وارد عرصه اقتصادی شویم می توانیم راه 20 ساله را در دو سال بپیماییم.
نقدی اضافه کرد: اگر تحریم کنندگان نفت ایران افراد جنایتکاری نبودند ما شبانه روز انها را دعا می کردیم.
وی افزود: برای دستیابی به استقلال کشور اقدامی مناسب تر از این وجود ندارد البته بهتر بود ما خودمان به حدی می رسیدیم که صادرات نفت را قطع می کردیم در هر حال تحریم نفتی ایران یک فرصت است.
رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به حضور مجدد نظامی امریکا در منطقه خلیج فارس گفت: پس از هشدار فرمانده کل ارتش، امریکاییها نامه التماس آمیزی نوشتند که پس از دریافت این نامه نرمشی در مقابل آنها صورت گرفت تا زمانی که مصلحت ایجاب می کند در این منطقه تردد داشته باشند.
وی گفت: رئیس جمهور امریکا با ارسال نامه از راههای مختلف سعی داشت تا شرایطی را فراهم کند که این نامه سریع تر به دست مقامات کشورمان برسد اما با این کار در حقیقت شکستش را اعلام کرد و پس از هشدار فرمانده ارتش دست به این اقدام زد.
سردار نقدی افزود: این بدان معنی نیست که آنها از این پس هر اقدامی را بتوانند انجام دهند.

«روزهای سیاه‌تری در انتظار اقتصاد ایران است»

«روزهای سیاه‌تری در انتظار اقتصاد ایران است»


دوییچه وله : تب فرو نشست، لااقل موقتا، دلار ۱۷۰۰ تومان و سکه ۷۳۰ هزار تومان. تمهیدات دولت گویا موثر واقع شد؛ بالا بردن نرخ بهره بانکی، تک نرخی کردن ارز و پیش‌فروش سکه تا زمانی که به گفته رئیس کل بانک مرکزی تقاضا برای آن به شدت کاهش یابد، اقدامات دولت برای مهار بازار سرکش طلا و ارز بود و حالا گویا این اقدامات جواب داده است.
هرچند روز پنج‌شنبه ۶ بهمن قیمت سکه تا حوالی ظهر چهار بار تغییر کرد، اما به گزارش خبرآنلاین روز جمعه قیمت‌ها تا حدودی تثبیت شد. این تثبیت اما به عقیده‌ی جمشید اسدی استاد اقتصاد دانشگاه پاریس، پایدار نخواهد ماند. او دو دلیل برای این پیش‌بینی ‌خود بر می‌شمرد: «یکی این‏که هنوز نرخ بهره‏‏‏ی ۲۲درصدی‏ای که بانک اعلام کرده به سپرده‏های مردم می‏دهد، بسیار کم‏تر از نرخ تورم است که بعضی از برآوردها آن را حتی تا ۵۰ درصد در نظر گرفته‏اند. دلیل دوم این‏که من مطمئن نیستم که با ارز تک‏نرخی یا ۱۲نرخی، دولت ارز کافی داشته باشد برای این‏که به تقاضاها پاسخ بدهد. در نتیجه، من فکر می‏کنم این سیاست دولت بعد از اثر تبلیغاتی‏ای که برای چند روز خواهد داشت، دوباره با ورشکستگی مواجه خواهد شد و قیمت‏ها دوباره افزایش پیدا خواهد کرد».
نرخی که دولت برای دلار اعلام کرده ۱۲۲۶ تومان است و بانک مرکزی طی بخشنامه‌ای اعلام کرده صرافی‌ها تنها مجازند ۳ تا ۵ درصد گران‌تر از این قیمت، دلار را عرضه کنند. در بخشنامه بانک مرکزی تصریح شده که پروانه فعالیت صرافی‌های متخلف باطل خواهد شد.
رئیس کل بانک مرکزی نیز در مصاحبه اختصاصی خود با واحد مرکزی خبر از "تمهیداتی" سخن گفته که دولت فراهم کرده تا ارز از کانال‌های غیررسمی عرضه نشود. وی از جمله به پرداخت ارز به مسافران اشاره کرده و گفته است: «برای مسافر باید اطمینان پیدا کنیم که این ارز حتما خارج می‌شود بنابراین در گیت فرودگاه پول را به مسافران می‌دهیم».
اما پرسش اینجاست که این کنترل‌ها چگونه صورت خواهند گرفت؟ آیا دولت می‌تواند در هر صرافی یک مامور بگذارد؟ پاسخ جمشید اسدی به این پرسش‌ها منفی است: «همان‏طوری که دولت جمهوری اسلامی توانسته ماهواره، مشروب و ویدئوهای ممنوع را کنترل کند، ارز را هم خواهد توانست کنترل کند. کما این‏که به اعتبار گزارش‏های قابل اتکا، برخی از محافل رانت‏خوار در دونرخی بودن ارز سهیم هستند و از آن سود می‏برند و حتی زمز‏مه‏هایی بود که خود دولت هم بخشاً چنین کاری را می‏کند. به هیچ عنوان دولت نخواهد توانست بازار را کنترل کند».
جمشید اسدی می‌گوید مسئله ساده است، تقاضای شدیدی برای ارز وجود دارد و علت آن هم این است که مردم نگران از بین رفتن قدرت خرید خود هستند. در نتیجه تقاضا برای ارز بالاست، حتی برای کسی که مسافرت نمی‏کند. او می‌گوید: «کسی که پول دارد، ریال دارد، می‏‏داند ۱۰ روز بعد ارزش پول‏اش پایین آمده است. وقتی دلار دارد، می‏داند که ارزش آن پایین نیامده است. گیرم پای‏اش را از چارچوب ایران بیرون نگذارد؛ امروز می‏خرد، ۱۰ روز بعد می‏فروشد، می‏داند سودی دارد و قدرت خرید خودش را تا اندازه‏ای حفظ می‏کند. این تقاضا از بین رفتنی نیست».
تحریم‌ها مزید بر علت است
جمشید اسدی تحریم خرید نفت ایران از سوی اروپا و نیز بلوکه کردن دارایی‌های بانک مرکزی ایران را دلیل عمده دیگری بر نوسانات قیمت طلا و ارز می‌داند و معتقد است تنش افروزی‌های سرسختانه جمهوری اسلامی که ایران را به لحاظ سیاسی و اقتصادی در جهان منزوی کرده نیز بر این شرایط بد اقتصادی تاثیرگذار است.
او می‌گوید: «تحریم به یک روایت یعنی داد وستد با کشور کم شود. وقتی داد وستد جهانیان با کشور کم شود یعنی تقاضا برای ریال که پول ملی ماست کم می‌شود. وقتی تقاضای جهان برای پول ملی ما کم شود، بدیهی است که بر ارزش آن تاثیرگذار خواهد بود و این یکی از مهمترین دلایل سقوط ارزش ریال است».
در ابتدای شروع نوسانات قیمت ارز و طلا در ایران، دکتر فریدون خاوند استاد اقتصاد در گفت و گو با دویچه‌وله تصریح کرده بود که تا روابط خارجی ایران بهبود نیابد، قیمت ارز و طلا پایین نخواهد آمد.
وی در آن گفت و گو اظهار داشت: «به صورت مقطعی شاید بتوان دلار یا یورو را مقداری پایین آورد ولی در درازمدت سیر تحول ارز در ایران به سوی افزایش و صعود می‌رود، مگر آن که وضعیت روابط خارجی و بازرگانی ایران با دنیا از حالت تنش‌‌آلود فعلی خارج شود».
میترا شجاعی

Thursday, January 26, 2012

احمقی‌نژاد: ایران هیچ مشکل اقتصادی ندارد

در حالی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس نسبت به ورشکستگی اقتصادی ایران هشدار می‌دهند، محمود احمدی‌نژاد می‌گوید که کشور هیچ مشکل اقتصادی ندارد و از ثبات کامل برخوردار است.

 
رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، پس از چندین روز سکوت در مورد افزایش نرخ بهره بانکی و نوسانات شدید در بازار ارز و سکه، سرانجام واکنش نشان داد و گفت:«من به عنوان مطلع می‌گویم که هیچ مشکلی در اقتصاد کشور وجود ندارد و ما از ثبات اقتصادی برخوردار هستیم!»

!!!!!!! احمدی‌نژاد: ایران هیچ مشکل اقتصادی ندارد

احمدی‌نژاد: ایران هیچ مشکل اقتصادی ندارد!

 

در حالی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس نسبت به ورشکستگی اقتصادی ایران هشدار می‌دهند، محمود احمدی‌نژاد می‌گوید که کشور هیچ مشکل اقتصادی ندارد و از ثبات کامل برخوردار است.

 
رئیس‌جمهوری اسلامی ایران، پس از چندین روز سکوت در مورد افزایش نرخ بهره بانکی و نوسانات شدید در بازار ارز و سکه، سرانجام واکنش نشان داد و گفت:«من به عنوان مطلع می‌گویم که هیچ مشکلی در اقتصاد کشور وجود ندارد و ما از ثبات اقتصادی برخوردار هستیم!»