Monday, January 9, 2017

مرگ طبیعی یا حذف فیزیکی رفسنجانی؟

مرگ طبیعی یا حذف فیزیکی رفسنجانی؟
کمتر از دو روز از مرگ هاشمی رفسنجانی می گذرد و خبر درگذشت او هنوز در صدر اخبار داخلی ایران قرار دارد و قرار است تا چند ساعت دیگر جنازه او را در کنار آرامگاه روح الله خمینی دفن کنند. هر چند که عمر متوسط ایرانیان در حدود هفتاد و پنج سال است و ایشان در سن هشتاد و دو سالگی فوت کرده است اما مرگ وی شک و تردید هایی را بر می انگیزد. از جمله اینکه عمر متوسط طبقه روحانیون در جامعه بی طبقه توحیدی حکومت اسلامی بیش از طبقات زحمتکش است. دوم اینکه نامبرده تا چند ساعت قبل از مرگ مدیریت جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام را بعهده داشته و به گفته حاضران در کمال سلامتی بوده و بسیار شوخ طبع. نکته پرسش برانگیز دیگر واکنش وزیر بهداشت به مرگ ناگهانی رفسنجانی است. وزیر بهداشت از غیبت تیم پزشکی همراه ایشان شگفت زده شده و دستور بررسی هم  داده است.
در کنار همه این موارد, وضعیت خاص کنونی کشور است که حاکمیت مطلق جناح حاکم را به چالش کشیده است. شکافی که پس از انتخابات مخدوش سال هشتاد و هشت پیش آمد هر ساله عمیق تر شده است  بطوریکه در حال حاضر فاصله مردم با دستگاه رهبری از هر زمان دیگری بیشتر شده است.
فراموش نکنیم که فقط چند ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده است و بیت رهبری در یافتن رقیبی برای شکست دادن و یا مهار کردن حسن روحانی ناکام و درمانده. دلواپسان هر روز دلواپس تر شده اند و نتایج مثبت برجام در حال گسترش و ملموس تر شدن.  افزایش تولید و صادرات نفت و گاز منافع برادران قاچاقچی را به خطر انداخته است و ورود هواپیماهای مدرن در روزهای آینده مثل خاری در چشم اصولگرایان فرو خواهد رفت.
در هفته های اخیر شاهد شدیدترین برخورد ها بین رییس جمهور و رییس قوه قضاییه بوده ایم که در حقیقت جنگی است تمام عیار بین حسن روحانی و سید علی خامنه ای. سخنان چند روز پیش رهبر که این جنگ را در حد یک بگومگو تقلیل داد نشانه ای است از ناتوانی او در این کارزار حذفی. جالب است که او زیرکانه از لاریجانی دفاع کرده و او را مستقل و شجاع خوانده است در حالیکه همگان میدانند که رییس قوه قضاییه فاقد چنین صفاتی است, کسی که به خاطر اطاعت کورکورانه به چنین منصب کلیدی چنگ انداخته  و هر امری را بدون چون چرا اجرا می کند. جنایات کهریزک, برگزاری دادگاههای فرمایشی و صدور احکام سنگین برای آزادی خواهان, تعطیل کردن فله ای مطبوعات, شکنجه در زندان ها, بیرحمی با دانشگاهیان , فساد مالی و محصور کردن غیرقانونی سران جنبش سبز را کسی فراموش نکرده است.
اگر کمی به گذشته باز گردیم نکات قابل توجهی را به خاطر خواهیم آورد. رفسنجانی بارها گفته بود که منافع ملی کشور در برقرار کردن روابط دوستانه با همه کشور می باشد ولی  بخاطر مخالفت ولی فقیه منافع ملی کشور نادیده گرفته شده اند. رفسنجانی در انتخابات سال هشتاد و چهار هم شرکت کرد و پیروزی احمدی نژاد را نتیجه دستکاری رهبر قلمداد کرد ولی شکایت خود را به درگاه خدا برد چون دادرسی عادل در کشور پیدا نمی کرد.
 پس از تقلب انتخاباتی سال هشتاد وهشت, رفسنجانی در مقابل ولی فقیه ایستاد و خواهان دلجویی از آسیب دیدگان شد. خامنه ای هم در واکنشی عصبی  او را از جمله خواص بی بصیرت دانست. رفسنجانی را در انتخابات ریاست جمهوری سال نود و دو رد صلاحیت کردند در حالیکه بر مجمع تشخیص مصلحت نظام ریاست می کرد و عضو مجلس خبرگان رهبری هم بود.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی  و خبرگان هبری  سال نود و چهار, رفسنجانی به کمک سید محمد خاتمی طعم شکست تلخی را به سیدعلی خامنه ای چشاند و چند تن از نور چشمی های او را حذف کرد. این شکست میزان بی اعتباری بیت رهبری را بیش از پیش آشکار ساخت. آرای بالای رفسنجانی در این انتخابات نکان دهنده بود. پس از این پیروزی چشمگیر رفسنجانی گفت که حضور او در چنین مجلسی در زمان تعیین رهبر بعدی اهمیت زیادی دارد, اشاره ای مستقیم به نقش او در رهبر شدن خامنه ای پس از مرگ روح الله خمینی.
از نظر رفتار شخصی و اجتماعی نیز رفسنجانی و برخی از افراد خانواده اش همواره  خاری در چشم رهبر بوده اند. به عنوان مثال,  رفسنجانی در نوشته های خود از همسر و دخترانش با اسم کوچک نام می برد در حالی که رفتار سیدعلی خامنه ای با چنین افرادی مشابه مردان شبه جزیره عربستان می باشد. عفت مرعشی, همسر علی اکبر رفسنجانی, در اعتراضات سال هشتاد و هشت جزو معترضان بود. فائزه رفسنجانی در عرصه های اجتماعی, دانشگاهی و ورزشی همواره حضوری پررنگ داشته است و طعم تلخ زشت ترین توهین ها, تهدیدها  و حتی زندان را هم چشیده است. در مصاحبه ای با حسین دهباشی او صداقت و صلاحیت اخلاقی و حتی دانش مذهبی سیدعلی خامنه ای را مورد تردید قرار می دهد و ادعا می کند که رهبر مشغول سیاست بازی است و اسیر خودکامگی. ملاقات فائزه با برخی از همبندان بهایی وابستگان بیت رهبری را به مرز جنون و خشونت کشاند و وی را برای چند هفته ای به  سوژه اصلی خطبه های آتشین نماز جمعه تبدیل کرد.
همین چند ماه قبل, انتشار فایل صوتی حسینعلی منتظری ضربه سنگین دیگری بود که بر پیکر فرتوت رهبر وارد شد, عاقلان دریافتند که نوک زهرآگین  چنین تیری قلب ابراهیم رییسی را نشان گرفته است چرا که سایر افراد متضرر از این افشاگری شانسی برای جانشینی خامنه ای نداشتند. به احتمال زیاد افراد متنفذی این نوار را در اختیار احمد منتظری گذاشته بودند, کسانی که منفعت آن را بیش از زیانش ارزیابی کرده بودند. آیا این افراد با رفسنجانی ارتباط نداشتند؟ احمد منتظری ادعا کرده بود که او مطالب بیشتری در اختیار دارد و در زمان مناسب آنها را منتشر خواهد کرد. آیا خامنه ای این ادعا را به عنوان تهدیدی از جانب رفسنجانی به حساب نمی آورد؟
واقعیت این است که غیبت رفسنجانی تاثیری زیادی بر انتخابات خرداد ماه نود شش می گذارد و همچنین بر انتخاب رهبر بعدی پس از مرگ سیدعلی خامنه ای.
در ضمن می دانیم که موضوع تاثیر بر انتخابات و تغییر نتیجه آن ها  به مساله ای جهانی تبدیل شده است.  این روزها سازمان های اطلاعاتی امریکا روسیه و شخص پوتین را متهم به تغییر نتیجه انتخابات در این کشور می کنند. و همه میدانند که پس از پایان جنگ دوم ایالات متحده چه کسانی را در کشور های مختلف از صندوق ها بیرون آورده است.  در کشور ما که  این موضوع سابقه ای طولانی دارد و مدارک غیر قابل انکاری وجود دارد, مربوط به موارد پیش و پس از انقلاب سال پنجاه و هفت.
آیا همه این موراد ما را به تاملی در مرگ رفسنجانی نمی اندازد؟
آیا برخی کشور های حامی خامنه ای در این حذف احتمالی به او یاری نکرده اند؟
مگر حرف و حدیث های فراوانی در مورد مرگ سید احمد خمینی و محمود طالقانی و بسیاری دیگر از سردمداران رژیم ولایی بر سر زبان ها نیست؟
آیا رفسنجانی از همان جامی ننوشید که خود برای بسیاری پر کرده بود؟