Friday, February 17, 2012

این رهبره بی پرواس, بی رگ تر از مقواس

 روز دیگه بهاره, هر بن جوونه داره
این رهبره بی پرواس, بی رگ تر از مقواس
بی باک و هم جسوره, هر شب پای پاسوره
زه میکشه از کمون, عین حباب ز قلیون
بی ترس و بی محاباس, بنای صد تا بنداس
به شرق و غرب می تازه, به هاله ش می نازه
سر میکشه به هرمز, بعد میکوبه رو ترمز
با نرخ ارز می جنگه, پس از مانور تنگه
با رهزنا شریکه, با قافله رفیقه
با جنتی هم صداس, دشمن هر چیِ  نداس
با روس و چین مهربون, بنده و خرد و زبون
عاشق مدح و بزمه, در جمع ِ دزد و گزمه
دلبند ِ رنگ سبزه, از اسمش م میلرزه
شغل دیگه ش ناخداس, ولی میگه با خداس
زورق اون چه نابه , تا دکلش تو آبه
همسفرش یه یزدی, پارو زنش هم نقدی
شیخه  که نزدیک  نرفت, چونکه  نبود گاز و نفت
فیروز  و جا میذاره, جای نهنگ نداره
کی میشه راهی بشه؟ همسفر  ِ کوسه دریا بشه
روی زمین که رعناس, نوبت ِ آب و دریاس
هر چند که آبش شوره, بهتر ز خاک گوره
گر شمره مهره تسبیح را , سعد کنون ست, چرا؟
باد موافق نوزد بیش از این, شیر ِ دمشقی بدهد اسب و زین
عین همون امامه, کار اینم تمامه
آنگه که شد ناقلا, با خبر از آن بلا
امروز و فردا نکرد, این پا و اون پا نکرد
جام رو گرفت مقوا, عین یه دیس حلوا
سر بکشید بی چونه, اون دلقک ِ دیوونه
نوبت تو گذشته, بگم شمار کشته؟
در چشم ما چو خاری, بد تر زِ بند داری
امشب بپر تو قایق, بزن بچاک نالایق
روز دیگه بهاره, هر بن جوونه داره


No comments:

Post a Comment